دیدگاه زیستشناسی و روانشناسی درباره حیای زن :
زیستشناسان و روانشناسان هم به فطری بودن حیا در زن (و بلکه در جنس مادّه) اذعان دارند. دکتر فخری، فیزیولوژیست مصری، در اینباره میگوید: «اصل و مبدأ احساس حیا،همان احساس جنسی جنس مادّه در مورد حیاست و به همین جهت میبینیم نوعاًَ احساس حیا در زنان از مردان قویتر است».( به نقل از:علی محمّدی آشنایی، حجاب در ادیان الهی، قم، اشراق، 1373، ص26. )
بنابراین، وقتی حیا در زن فطری باشد، حجاب و پوشش هم، که از آثار و نتایج آن است، فطری خواهد بود. منتسکیو میگوید: «تمام ملل جهان در این عقیده مشترکند که زنها باید حجب و حیا داشته باشند تا بتوانند خودداری کنند. علّتش این است که قوانین طبیعت اینطور حکم کرده است و لازم دانسته زنها محجوب باشند و برشهوات غلبه نمایند. طبیعت مرد را طوری آفریده که تهوّرش زیادتر باشد، ولی زن طوری آفریده شده که خودداری و تحمّلش زیادتر باشد.
دیدگاه جامعهشناسی درباره حیای زن :
بررسی جامعهشناختی و تاریخی حجاب نیز فطری بودن حیا در زن را به اثبات میرساند؛ زیرا بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملّتها و آیینهای جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هرچند در طول تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته، ولی هیچگاه به طور کامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت، از اقوام بدوی، که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر میشدند، یاد میکنند.دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر سنگ نسبت میدهند. کتاب زن در آینه تاریخ پس از طرح مفصّل علل و عوامل تاریخی حجاب، مینویسد: «با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط میشود .نتیجهای که از این مطلب میتوان گرفت این است که گرایش زنان در طول تاریخ و در خلال فرهنگها و تمدّنهای گوناگون، و حتّی بعضاً متضاد،به حجاب وپوشش، این حقیقت را به اثبات میرساند که حیا، که تبلور آن حجاب زن در مقابل نامحرم است، ریشه در فطرت و غرایز زن دارد و به همین دلیل، یک خصیصه مشترک در بین تمام زنان بوده است.
حجاب ومنطق :
همشری محترم شاید این سؤال برای شما مطرح شود که که حجاب دلیل معقولی ندراد ومنطقی نیست . میگویند: منشاء حجاب یا غارتگری وناامنی بوده که امروز وجود ندارد،یا فکر رهبانیّت وترک لذّت بوده است که فکر باطل ونادرستی است .پاسخ این سؤال این است که حجاب ،از جنبه های مختلف روانی ،خانوادگی ،اجتماعی ،حتّی از جنبه بالا رفتن ارزش زن، منطق معقول دارد.مرد بطور قطع از نظرجسمانی بر زن تفوّق دارد،از نظرمغز وفکر نیز تفوّق مرد لااقل قابل بحث است ،زن دراین دو جبهه دربرابر مرد قدرت مقاومت ندارد ولی زن ازطریق عاطفی وقلبی همیشه تفوّق خود را بر مرد ثابت کرده است .حریم نگه داشتن زن میان خود ومرد یکی از وسایل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام وموقع خود دربرابر مرد از آن استفاده کرده است.اسلام زن را تشویق کرده است که ازاین وسیله استفاده کند وهراندازه، متینترو باوقارتر حرکت کند،بر احترامش افزوده می شود.درقرآن کریم نیز توصیه می کند،زنان خود را بپوشانند ، بعد
می فرماید:این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوندومعلوم شود خودرادراختیار مردان قرار نمی دهند،بهتر است.
حجاب واصل آزادی :
همشری دومین سؤالی که شاید برای شما مطرح شوداین است که حجاب موجب سلب حق آزادی می شود که یک حق طبیعی بشری است ونوعی توهین به حیثیّت انسانی زن به شمار می رود .هر انسانی شریف وآزاد است ،مرد باشد یا زن، سفید باشد یا سیاه ،تابع هر کشور یا مذهبی که باشد.پاسخ این سؤال این است که فرق است بین زندانی کردن درخانه وبین موظّف دانستن زن به اینکه وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد.در کشورهای متمدّن جهان برای مردان نیز محدودیّت هایی وجود دارد.اگر مردی برهنه یا درلباس خواب از خانه خارج شد ویا با پیژامه بیرون آید،پلیس ممانعت کرده به عنوان اینکه این عمل بر خلاف حیثیّت اجتماع است ،اورا جلب میکند.هنگامی که مصالح اخلاقی واجتماعی افراد اجتماع او را ملزم کند که درمعاشرت اسلوب خاصی را رعایت کند مثلاً با لباس کامل بیرون آیند ،چنین چیزی نه بردگی نام دارد ونه زندان ،نه ضدِّ آزادی وحیثیّت انسانی است ونه ظلم وضدِّ حکم عقل.
برعکس ،پوشیده بودن زن ،درهمان حدودی که اسلام تعیین کرده،موجب کرامت واحترام بیشتر اوست؛زیرا اورا از تعرّض افراد جلف وفاقد اخلاق مصون می دارد.آری اگر کسی بگوید زن را باید درخانه حبس کرد،این با آزادی طبیعی وحیثیّت انسانی وحقوق خدادادی زن منافات دارد.چنین چیزی درحجاب های غیر اسلام بوده است ،ولی در اسلام نبوده ونیست.